کاش به دنیا نمیومدم
پارت 9
*گفتم بیا (با صدای یکم بلند یکمم جدی تر)
ویو پلیس
رفتم ببینم چی میگه از اتاق بیرون رفتیم
*گوش کن چی میگم
*همه اون حرفایی که گفتی رو نادیده میگیرم ولی ی سوال دارم
*چند حقوق میگیری؟؟
8چی
*جواب بده
8 500دلار
*فقط همین
*50 میلیون دلار می دم ی بهونه جور کن که دختره با دوستش زندگی کنه همین
8با با باشه حتما
رفتیم داخل و نشستیم و گفتم
8خب آقای....
*یونگی صدام کن
8بله ایشون راه آخرو گفتن
/چیه
8اون راه اینه که دختر شما با دوستش زندگی کنه
/چی
8این آخرین راه وگرنه میره یتیم خونه و کلی اذیت میشه
ویو آقای پارک
با احساس تاسف قبول کردم
(بچه ها پدر الینا با اینکه خیلی پول داره ولی اسکله🤣🤣)
/فقط میشه یبار ببینمش
ویو پلیس
خواستم بگم آره ولی با قیافه ترسناک اون دوتا مرد مواجه شدم و گفتم
8اگه بیمار خودش بخواد آره
ویو آقای پارک
رفتم بیرون و رفتم سمت اتاقی که الینا توش بود دیدم هارلی داره براش گریه میکنه این همون دختری بود که بهش گفتم هرزه وای من چرا اینقد پستم (تازه فهمیده 😒😒) رفتم جلو تر و بهش سلام دادم اونم خیلی مهربون جوابمو داد احساس خجالت میکردم اما الینا خواب بود می خواستم باهاش حرف بزنم اما بیدار نشد که اون دوتا پسر اومدن
+خب آقای پارک وقت ترخیص شما هم میتونید برید
/خیالم راحت
+اوهوم ماهی یبار از دور بدون اینکه بفهمه میتونید ببینیدش
/😐😐😐😐😐😐😐
+چیه
/هیچی
+خب پس بفرمایید در از این طرفه
رفتم بیرون و رفتم خونه تو مسیر چند بار گریم گرفت آخه چرا اینقد باهاش بد رفتاری کردم اون که تقصیری نداشت
ویو یونگی
رفتم جلو و ب اون دختره گفتم
*خب میدونید که قراره با الینا زندگی کنید
1واقعا خب مشکلی نیست میبرمش خونم
*نعععع دیگه اون خونه نه من ی خونه خوب سراغ دارم میبرمتون اونجا از امروز دوتا تونم اونجا زندگی میکنید فردا هم قرار محضر میزارم خونه رو ب اسم دوتا تون بزنم
1واقعا
*اوهوم
1خیلی خیلی ممنونمممممم
ی لبخند گرم تحویلش دادم نمیدونم چم شده بود که لبخند ب صورتم اومد
+خبببب پاشین بریم
*هنوز ب هوش نیومده
+عه خب یکمم صبر می کنیم
ادامه دارد.......
شرایط 25 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
*گفتم بیا (با صدای یکم بلند یکمم جدی تر)
ویو پلیس
رفتم ببینم چی میگه از اتاق بیرون رفتیم
*گوش کن چی میگم
*همه اون حرفایی که گفتی رو نادیده میگیرم ولی ی سوال دارم
*چند حقوق میگیری؟؟
8چی
*جواب بده
8 500دلار
*فقط همین
*50 میلیون دلار می دم ی بهونه جور کن که دختره با دوستش زندگی کنه همین
8با با باشه حتما
رفتیم داخل و نشستیم و گفتم
8خب آقای....
*یونگی صدام کن
8بله ایشون راه آخرو گفتن
/چیه
8اون راه اینه که دختر شما با دوستش زندگی کنه
/چی
8این آخرین راه وگرنه میره یتیم خونه و کلی اذیت میشه
ویو آقای پارک
با احساس تاسف قبول کردم
(بچه ها پدر الینا با اینکه خیلی پول داره ولی اسکله🤣🤣)
/فقط میشه یبار ببینمش
ویو پلیس
خواستم بگم آره ولی با قیافه ترسناک اون دوتا مرد مواجه شدم و گفتم
8اگه بیمار خودش بخواد آره
ویو آقای پارک
رفتم بیرون و رفتم سمت اتاقی که الینا توش بود دیدم هارلی داره براش گریه میکنه این همون دختری بود که بهش گفتم هرزه وای من چرا اینقد پستم (تازه فهمیده 😒😒) رفتم جلو تر و بهش سلام دادم اونم خیلی مهربون جوابمو داد احساس خجالت میکردم اما الینا خواب بود می خواستم باهاش حرف بزنم اما بیدار نشد که اون دوتا پسر اومدن
+خب آقای پارک وقت ترخیص شما هم میتونید برید
/خیالم راحت
+اوهوم ماهی یبار از دور بدون اینکه بفهمه میتونید ببینیدش
/😐😐😐😐😐😐😐
+چیه
/هیچی
+خب پس بفرمایید در از این طرفه
رفتم بیرون و رفتم خونه تو مسیر چند بار گریم گرفت آخه چرا اینقد باهاش بد رفتاری کردم اون که تقصیری نداشت
ویو یونگی
رفتم جلو و ب اون دختره گفتم
*خب میدونید که قراره با الینا زندگی کنید
1واقعا خب مشکلی نیست میبرمش خونم
*نعععع دیگه اون خونه نه من ی خونه خوب سراغ دارم میبرمتون اونجا از امروز دوتا تونم اونجا زندگی میکنید فردا هم قرار محضر میزارم خونه رو ب اسم دوتا تون بزنم
1واقعا
*اوهوم
1خیلی خیلی ممنونمممممم
ی لبخند گرم تحویلش دادم نمیدونم چم شده بود که لبخند ب صورتم اومد
+خبببب پاشین بریم
*هنوز ب هوش نیومده
+عه خب یکمم صبر می کنیم
ادامه دارد.......
شرایط 25 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
- ۱۳.۴k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط